جدول جو
جدول جو

معنی قرت هادان - جستجوی لغت در جدول جو

قرت هادان
بلع نمودن، پایین فرستادن از گلو، مجازا به معنای مال کسی
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

پاره کردن چیزهایی مثل کاغذ و پارچه
فرهنگ گویش مازندرانی
نشانه و اثر چیزی را پاک کردن
فرهنگ گویش مازندرانی
سرخ کردن، تفت دادن، تفت دادن گوشت و سبزی به اندازه ای
فرهنگ گویش مازندرانی
پیچاندن
فرهنگ گویش مازندرانی
در درگیری شهامت و شجاعت دادن به کسی
فرهنگ گویش مازندرانی
حول یک محور گرداندن چرخاندن، گردش دادن
فرهنگ گویش مازندرانی
ترساندن ناگهانی کسی
فرهنگ گویش مازندرانی
گوزیدن
فرهنگ گویش مازندرانی
انجام دادن
فرهنگ گویش مازندرانی
قورت دادن
فرهنگ گویش مازندرانی
راه دادن، اجازه ورود به کسی دادن
فرهنگ گویش مازندرانی
عدم کفایت عقل و شعور، عمق و میزان آبی که از قد آدمی افزونتر
فرهنگ گویش مازندرانی